Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «جام جم آنلاین»
2024-05-05@20:31:16 GMT

ساکن ایستگاه مرزی

تاریخ انتشار: ۱ مهر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۷۳۶۹۸۵

ساکن ایستگاه مرزی

علی طالبی یکی از کسانی است که در سال‌های گذشته در ایستگاه مرزی، مشغول به خدمت و دفاع از ایران عزیزمان بوده. به بهانه این موضوع پای گفت‌وگو با او نشسته‌ایم تا از سختی‌های مرز در دنیای پسران و ایستگاه مرزی کشور بگوید. ترس را کنار بگذار  در دنیایی که همیشه چالش‌های متفاوتی برای آدم‌ها وجود دارد، جملات خوب و تاثیرگذاری از قدیمی‌تر‌ها به دنیای پر‌جنب‌و‌جوش اکنون به ارث رسیده که حداقل تا حدودی مسیر زندگی را به ما نشان می‌دهد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

علی طالبی از این قاعده مستثنا نیست و جواب این سؤال که سربازی چه فایده‌ای دارد؛ عقیده دارد که ترس برادر مرگ است و خدمت سربازی باعث نابودی ترس در آدم می‌شود. راست هم می‌گوید، همیشه به ما گفته‌اند اگر از ارتفاع ترس داشته باشی؛ همان ارتفاع بلای جانت می‌شود. شاید همه ما این جمله را از زبان نجات‌غریق‌ها شنیده باشیم که اگر از دریا بترسیم، دریا ما را با خود می‌برد. البته این جمله به این معنی نیست که می‌توانیم تک و تنها و بدون ترس، تا انتهای آب‌های آزاد جهان شنا کنیم.پسرها ذاتا آدم‌هایی مسئولیت‌پذیر هستند و این موضوع را علی طالبی کاملا شفاف و راحت اعلام می‌کند.همیشه در کتاب‌های روان‌شناسی این نکته وجود دارد که اگر ما بتوانیم عادات خوب خودمان را هر روز تکرار کنیم، می‌توانیم آن را در زندگی خود جا بیندازیم. وقتی از علی درباره این‌که سربازی چه چیز و چه جایگاهی در زندگی پسران است، به این صورت جواب داد: «سربازی در زندگی پسران باعث می‌شود که آنها مسئولیت‌پذیر‌تر شوند.»برای منی که فقط از نزدیک یک سرباز را در جامعه در حال رفت‌و‌آمد می‌بینم، این قضیه جالب است چرا‌که در سربازی دنیایی را تجربه می‌کنیم که هیچ‌جا آن را ندیده‌ایم‌. میم مثل مرز همه ما در زندگی مرزهای خاصی داریم. از مرز رفتاری تا مرز اجتماعی و... اما مرز یک سرزمین، مهم‌ترین استقلال یک کشور را به جهان امروزی نشان می‌دهد. همه ما طی سالیان گذشته کم‌ نشنیده‌ایم از شهادت دلاور‌مردانی که در ایستگاه مرزی کشور در اثر مبارزه با بیگانه و دشمنان به درجه شهادت رسیده‌اند؛ شهادتی که بوی وطن می‌دهد.اما طی همین اتفاقات، خیلی از افراد این سؤال برای‌شان پیش آمده که چرا بین کسانی که به درجه شهادت رسیده‌اند؛ نیروی جوان و کم‌سن و سال به چشم می‌خورد. این سؤال را از علی طالبی پرسیدم که چقدر حضور یک نیروی جوان و کم‌تجربه در ایستگاه‌های مرزی درست و صحیح است و او پاسخ داد؛ تمامی سربازها و درجه‌دارها در ابتدا آموزش‌های مخصوصی می‌بینند و بعد از آن به سمت ایستگاه‌های مرزی کشور عازم می‌شوند و این مسأله که افراد حاضر در ایستگاه‌های مرزی کم‌تجربه یا حتی به‌زعم بعضی از افراد بی‌تجربه هستند، درست نیست.در میان همین صحبت‌ها این سؤال به ذهنم خطور کرد که اگر دست خودش باز بود، آیا با میل خودش به سمت ایستگاه‌های مرزی می‌رفت که جواب جالب و قابل‌تأملی شنیدم. او گفت قطعا اگر دستش باز بود، مجدد خدمت در مرز کشور را انتخاب می‌کرد و از این‌که زمانی در آنجا خدمت کرده، پشیمان نیست.آدم‌هایی که تجربه‌های جالبی دارند؛ قطعا می‌توانند داستان‌های زیادی را برای ما روایت کنند و آنها را به تصویر بکشند. علی به این صورت از وضعیت خود در ایستگاه‌های مرزی می‌گوید؛ برج هشت که آموزشی تمام شد و زمان اعزام نیرو به مرز بود، بسیجی‌ها و درجه‌دارها در کمین و گشت‌زنی به‌سر می‌بردند. بعد از سه ماه در هر کمین چهار سرباز و یک درجه‌دار حضور داشتیم و شب تا صبح بیدار بودیم. در آنجا تلفن وجود نداشت و ما هر ۴۰ یا ۵۰ روز یک‌بار به سمت روستاهای مرزی می‌رفتیم تا به خانواده‌های‌مان زنگ بزنیم و سلامتی خودمان را اعلام کنیم. اینجا خبری از پر قو نیست! همیشه یک تفاوتی در شهرهای بزرگ و روستاها وجود دارد که یکی از مهم‌ترین تفاوت‌های آن نوع زیست جوانان آن شهر و آن روستاست.در روستا همان‌طور که همه ما شاید به چشم خود دیده باشیم، نیروهای جوانی که در آنجا حضور دارند، دائم در حال کار و کمک به خانواده خود هستند اما در زیست شهری به این صورت است که جوانی که برای مثال من باشم، برای انجام کارهای سخت دلیل‌های زیادی می‌آورم تا آن کار لغو و از دوش من برداشته شود. به‌قولی در سربازی دیگر پر قویی وجود ندارد که بخواهیم در آنجا لای پر قو به مدت دو سال استراحت کنیم. از علی طالبی درباره کسانی پرسیدم که در ناز و نعمت بزرگ شده‌اند؛ همان‌طور که فکرش را می‌کردم، به این صورت پاسخ داد: برای تهرانی‌ها و کسانی که در ناز و نعمت بزرگ شده‌اند، خدمت سربازی یک تجربه سخت است به این دلیل که در آنجا انسان‌های کم و تکراری‌ای می‌بینند و شاید به همین دلیل از تکراری بودن روزها و شب‌ها خسته می‌شوند. راستش خیلی درست می‌گوید، گاهی من به دلیل این‌که توان بلند شدن از جای خود را ندارم، ممکن است لامپ اتاق تا صبح روشن بماند! عشق یعنی وطن  قدیم‌تر‌ها تا به اکنون بیشتر بین افراد یک محله رسم بود که اگر بوی آش رشته‌ای در کوچه می‌پیچید، تمام افراد آنجا به این مفهوم می‌رسیدند که عزیز‌دردانه کسی در حال رفتن به سربازی است و به همین دلیل بوی آش رشته تمام محله را برداشته است. علی طالبی اما نظر جالب و نگاه تازه‌ای دارد. او می‌گوید: بعضی‌ها می‌گویند شخصی به سربازی رفته تا آش بخورد اما اصلا آشی در کار نیست. طالبی معتقد است بزرگی و عظمت سرباز به پوتین پاهایش است. دلیلش را به این صورت عنوان کرده که مرز و سربازها برای هم تکراری هستند و تنها مرخصی به جان سربازها یک روح وحال تازه‌ای وارد می‌کند.عاشق چهار حرف است اما عاشق بودن خیلی حرف زیادی در خود دارد. علی طالبی درباره عشق به وطن می‌گوید: جوانان به عشق وطن و دفاع از اسلام و نام بزرگ حاج‌قاسم از میهن دفاع می‌کنند و اگر زمان مجدد به عقب برگردد، حاضر هستم به عشق دفاع از کشور و پیرو رهبر عزیزمان مجدد در مرز خدمت کنم. بعد از این صحبت‌ها بیشتر این موضوع مشغولم می‌کند؛ عاشقی و دردسرهایش.  

منبع: جام جم آنلاین

کلیدواژه: سربازی مرز دنیا ایستگاه های مرزی ایستگاه مرزی علی طالبی همه ما

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت jamejamonline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام جم آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۷۳۶۹۸۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

اهدای عضو جوان بجنوردی، ناجی جان ۵ بیمار شد

ایسنا/خراسان شمالی مسئول واحد فراهم‌آوری اعضای پیوندی در دانشگاه علوم پزشکی خراسان شمالی گفت: در ایثاری دیگر، اهدای عضو جوان ۲۸ ساله بجنوردی به پنج بیمار نیازمند عضو، جانی دوباره داد.

مهری فرشاد در گفت و گو با ایسنا اظهار کرد: زنده یاد مظفر وحدانی که در بیمارستان امام علی (ع) بجنورد بستری بود، پس از تایید مرگ مغزی و جلب رضایت خانواده به بیمارستان منتصریه مشهد منتقل و تحت عمل اهدای عضو قرار گرفت.

وی ادامه داد: قلب زنده یاد وحدانی در بیمارستان امام رضا (ع) مشهد به مردی ۵۵ ساله ساکن تربت جام، کبد این جوان در بیمارستان منتصریه به مردی ۴۴ ساله ساکن بیرجند که سالها از بیماری نارسایی کبد رنج می‌برد، اهدا و پیوند شد.

فرشاد، ادامه داد: قرنیه‌های این جوان مرگ مغزی برای پیوند به بانک چشم دانشگاه علوم پزشکی مشهد و قسمتی از پوست وی برای پیوند به بیماران بخش سوختگی بیمارستان امام رضا(ع) مشهد ارسال شد.

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • تامین امکانات مورد نیاز برای برگزاری دومین مرحله انتخابات مجلس
  • هشتیمن جشنواره ملی فرهنگ عشایر ایران‌ زمین در یاسوج برپا می شود
  • مجازات معافیت غیرقانونی از سربازی چیست؟
  • ۲ عمل اهدای عضو در مشهد نجات بخش جان پنج بیمار شد
  • ایرانی‌هایی که در کشور خود هم برگ هویت ندارند
  • اهدای عضو جوان بجنوردی، ناجی جان ۵ بیمار شد
  • ایمن‌سازی کودکان زیر ۵ سال با قطره فلج اطفال اجرا شد
  • آموزش یک مدل نوشیدنی کافی شاپی خوشمزه با طالبی
  • ادعای بلینکن: تنها مانع بین ساکن غزه و آتش‌بس، حماس است
  • آموزش یک مدل نوشیدنی کافی شاپی خوشمزه با طالبی